شهید محمد مهدی مازنی - نوکنده
نام : محمد مهدی
نام خانوادگی : مازنی
نام پدر : کربلایی
محل تولد : نوکنده
تاریخ تولد : 1342
محل شهادت : کوشک
تاریخ شهادت : 1361/03/04
زندگی نامه شهید محمد مهدی مازنی
در شب تولد منجی عالم بشریت، قائم آل محمد، مهدی موعود (عج) در سال 1342 در بخش نوکنده، فرزندی دیده به جهان گشود که پدر مشتاقانه، نام محمد مهدی را برای او انتخاب نمود. خانواده مومن و متدین او از این تقارن بسیار مسرور شدند. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش سپری نمود و به جهت علاقه و توصیه والدینش نزد یکی از علمای سر شناس بندرگز، حاج آقای نصیری رفت و دروس دینی را از محضر ایشان فرا گرفت و به جهت ذوق و استعداد فراوان، دوره های عالی را در مشهد با موفقیت به پایان رساند. در مشهد با انقلابیون آشنا شد و با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه رژیم پهلوی، مبارزات خود را آغاز نمود. او بسیار فعال و نیز عاشق امام (ره) بود و همین عشق او به امام، مشکلاتی را برایش به وجود آورد. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، باز هم به فعالیت های انقلابی خود ادامه داد و در تمامی صحنه ها، از دستاورد های ارزشمند انقلاب که مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته بود، محافظت می کرد. وی به امر امام امت (ره) به عضویت نهاد بسیج مستضعفین در آمد و با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه رفت و 2 بار به منطقه سر پل ذهاب اعزام شد. او جوانی متعهد، کوشا و هدفمند بود و از روحیه ای پاک و بی آلایش برخوردار بود. به تکالیف و فرایض دینی خیلی اهمیت می داد. مادرش در این خصوص می فرماید: " شهید اکثرا در سر سجاده های نمازش، گریه می کرد، رکوع ها و سجده هایش طولانی بود. وقتی که امام در بستر بیماری بود و اعلام کردند برای شفای امام یک روز روزه بگیرید، او یک هفته روزه گرفت". خلاصه با تعهدی که نسبت به به امام در خود احساس می کرد، ماندن در پشت جبهه را جایز نمی دانست. به همین دلیل برای بار سوم، داوطلبانه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد تا بهای دلدادگی به مولایش حسین (ع) را بپردازد و می دانست که بهشت را به بها دهند نه بهانه. سرانجام در تاریخ 4/3/61 و جبهه کوشک این وعده محقق شد و دعوت معبودش را عاشقانه پاسخ داد و جانش را تقدیم حضرت دوست کرد.
فراز هایی از وصیت نامه شهید محمد مهدی مازنی
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء. عندربهم یرزقون.
بار خدایا تو شاهد باش که به خاطر تو و در راه تو به ندای حسین زمان لبیک گفتم.
خدایا تو شاهد باش اینکه من در این راه، قدم نهاده ام، برای یاری حسین زمان است. خدایا تو را به حق خون سرخ 72 تن شهید صدر اسلام، قسمت می دهم، که در این راه، که قدم نهاده ام، ما را به راه راست هدایت فرما و پیروزی توام با شهادت نصیبمان فرما. در صورت شهادت به آرزوی خودم که آرزوی هر فرد مسلمان است، رسیده ام. شهادت آنقدر ارزش دارد که امام چهارم (ع) در وسایل الشیعه می فرمایند که : ما من قطره احب الی الله عزوجل، من قطره دم فی سبیل الله. آری حال که می بایست ما بمیریم، چه مردنی از این بهتر.
امام علی ابن ابیطالب در نهج البلاغه می فرمایند: لنا حق فان اعطیناه و الا کبنا اعجاز الابل و ان طال السری، آری ما را حقی است. اگر دارند، پس چه بهتر و الا ما حقمان را می گیریم، چه در این راه، راه های طولانی و درازی را بپیماییم و چه در سرمای سخت زمستان غرب کشور باشد و چه در گرمای سخت و سوزان تابستان جنوب باشد. خوب، راه حق گرفتاری دارد و این حق از ماست که حتما باید از کلیه ابر قدرت ها بگیریم. ای خواهران، با حفظ حجاب اسلامی، زینب گونه باشید و فرزندانتان را چنان تربیت کنید که در آینده بتوانند انتقام گیرندگان خون من و هزاران شهید دیگر باشند و همچون زینب (س) پیام رساننده خون سرخ شهیدان باشند.
درس هایتان را بخوانید و خود را مجهز کنید برای فتح فلسطین عزیز. تا آخرین نفس، راهمان را که همان راه اسلام و امام است، ادامه دهید.